افغانستان در محاصره سه بلا
افغانستان کشوریست با قدامت تاریخی چند
هزار ساله و عظمت بزرگ سیاسی اما: با تاسف بعد از بشهادت رسیدن فـرزندان دلیرش و گذشت
دوران های تاریخی و نفاق های ذات البینی در این دوران که جهان بسوی ترقی و پیشرفت
به سرعت بـالای در حرکت است این کشور آنقدر به سرعت بسوی عقب میتازد که میتوان پیش
بینی کرد اگر چنین باشد چندین سال
بعد نه تنها یک کشور آزاد نبوده بلکه اسارت و استعمار را به افتخار خـواهد پذیرفت.
چنانچه دیده میشود سه بلا راچنین تشریح میتوان کرد.
بلا اول: رهبران سیاسی ناکارا و آویزان به دستان کشورهای صاحب قدرت و اقتصاد، وزرا و سیاسیون
چپاولگر و فساد انگیز و حکامیکه کشور را نه از خود بلکه مرجع چور و چپاول برای خود
می دانند. با این اندیشه که اوشانراست میتوان گفت: نبود یک رهبر غیرتمند، باهمت و صاحب
اقتدار و عدم اندیشه خدمت در وزرا، وکلا و سایر سیاسیون, وطن را بسوی بهران و نابودی
می کشاند.
بلا دوم: موجودیت
گروه های تروریستی درون مرزی و بیرون مرزی (طالبان افغانی و پاکستانی) که ذریعه
آشوب انگیزان جهانی جهت برآورده شدن اهداف شان تمویل، تجهیز و به افغانستان فرستاده
می شوند که متاسفانه رهبری سیاسی نه از زبان قدرت
بلکه از زبان عذر و بیچارگی با اوشان برخورد نموده وسیله به شهادت رسیدن
فرزندان کشور وضعف اراده در نظامیان را ایجاد مینماید که درین مورد همه دانشمندان
را عقیده بر این است که با دشمن نباید از روی تضرع و زاری برخورد نمود و لو که دشمنت برادرت باشد.
و مهربانی بادشمن
نشان دهنده ساده لوحی بیش نیست در این مورد ابو شکور بلخی می گوید:
بــه دشمن برت
مهربانی مباد که دشمن درختیست تلخ از نهاد
درختـــی که تلخش
بود گوهرا اگر چرب و شرین دهی مر ورا
همان میـوه تلخ
آرد پــــدیـــد از او
چرب و شیرین نخواهد مزید
و همچنان شعرا و نویسنده
گان دیگری با تجربه اسباط کرده اند که دوستی با دشمنان بلا انگیز است درین مورد میر
بهادر واصفی می گوید:
صلح با دشمن بود
صحبت به مار خاصه گر درآستین یابد قرار
هر کجا دانا و عاقل
بود مـــــرد دوستی با دشمن زیرک نکرد
و در مورد لازم
است این شعر را نیز که مطابق شرایط است بنگاریم:
تو عسکر را به
کشتن می دهی تصمیم آن داری
که کشور
را زدست دشمنان میهنت جانا نگهداری
به این دید و به
این فکرت زعیم ساده لوح من
نیابی
کامیابی را بدان این را خطاکاری خطاکاری
پس میتوان گفت در
نبود اراده و قاطعیت جهت نابودی دشمنان درونی و بیرونی وطن را آنقدر ضعیف خواهد ساخت
که تحقق پذیرش خواست استعمارگران از طرف رهبری نظام سرعت یابد آن رهبر که خود نمی
داند، نمی تواند و هم از تجربه علما و دانشمندان استفاده نمیکند چگونه بر دشمن
غلبه حاصل خواهند کرد حد اقل از این نوشته ها استفاده شود جهت ایجاد انگیزه برای
دفع و ترد دشمنان برایشان بی تاثیر نخواهد بود اما میدانیم که آنها از مرکب اندیشه
خویش پائین نخواهند آمد و به هیچگونه حرفی گوش نخواهند داد.
بلا سوم: طمع و نیاز استعمار گران و استثمارگران اقتصادی جهان منجمله
امریکا و انگلیس و سایر همکاران آنها به معادن دست ناخورده و موقعیت جغرافیایی
افغانستان است که چشم طمع اوشان را به این کشور گشوده است. هر کشور به اساس منافع
کشور خویش با سایر کشور ها مراوده و معامله مینماید. کشورهای غربی آنقدر دلسوز و همکار
به افغانستان نیستند که بدون هدف سرمایه و خون جوانان شانرا بخاطر رفاه و پیشرفت
افغانستان به این کشور جنگ زده اهدا
نمایند. آنها در پی اهداف استراتـژیک خویش اند. کمک های مادی کشورهای غربی
افغانستان را نه تنها مستغنی نساخته بلکه افغانستان را به یک کشور نیازمند, گدا, بی
احساس و فساد پیشه مبدل ساخته است. لازم بود در13سیزده سال گذشته برنامه های مثبت
که شامل اعمار بندهای آب، فابریکات تولیدی از جمله برق راه اندازی میگردید و معادن
زیر زمینی استخراج و تا الحال مورد بهره برداری قرار میگرفت که چنین نشد و تا
زمانیکه اهداف اوشان برآورده نگردد افغانستان با این رهبران که گفتیم روی ترقی و پیشرفت
را نخواهد دید امضا موافقت نامه های امنیتی با امریکا و ناتو نشان داد که امریکا آنچه
خواست میکند نه آنچه منافع، عزت و آبروی افغانستان است مثال این گفته نگهداری لطیف
الله محسود در بگرام بدون آگاهی دولت افغانستان و سپردن آن به پاکستان بدون آگاهی افغانستان
است.
اگر ملت افغانستان
با اتفاق شخصیت های وطن دوست و قابل قدر نظامی و سیاسی را که در میان جامعه زندگی
مینمایند شناسایی, پشتیبانی و در اریکه قدرت نه نشانند با این قوم پرستی، حزب
گرائی و منیت نمی توانند به این سه بلا که گفته آمد فایق آیند.
-